ازدل سرداب سامره اش هنوز میرسد آوای غربتش به گوش

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حاج آقا میرهاشم» ثبت شده است

گناه سب از بین رفتن رزق معنوی

۲ نظر
محمدرضا فضلعلی

چرا امام حسین تنها شد ؟؟؟؟؟ واقعا چرا؟؟؟5

بسم الله الرحمن الرحیم 

5. حـــــــــــــرام خــــــواری

الان یه مدتی که وارد حوزه شدم ،از طلبه ها زیاد میشنوم ، که میگن ما میریم پیش حاج آقا فلانی خیلی صاحب نفسه ، تا حرف میزنه آدم میل به عبادت پیدا میکنه ،تایه ذره مناجات میخوننه مجلس از صدای گریه ردم منفجر میشه و........

البته این ها چیز هایی هستند که خودم هم تا حالا زیاد دیدم الحمدلله

اما 

آدم گاهی اوقات متعجب میشه ، صاحب نفس عالم که همه صاحب نفس ها از او دم میگیرند نصیحت میکند و مردم هلهله میکنند ، کل میکشند که صدایش را نشنوند 

واقعا چی شده ؟؟؟

فرزند فاطمه (سلام الله علیها ) نصیحت میکند و مردم

گوش نمی کنند؟؟؟؟

بله خود حضرت پاسخ میدهند :

همانا شکم های شما از حرام پرشده است (ملئت بطونکم من الحرام)

(برگرفته از سخنان حضرت آیت الله میرهاشم حسینی محرم 1395 )

 

 

 

 

 

 

پ . ن :

میگم اگه این اتفاق خدای نکرده برای ما هم بیفته امام زمان ما ظهور بکنه مارو موعظه کنه ما هم نمیذاریم صحبت کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چه بلایی داره سرمون میاد؟

چرا این قدر دین باوری کم شده؟

برید تاریخچه بانک و فلسفه وجودی بانک در ایران رو بخونید متوجه میشید چی میگم!!!!!

 

 

راستی یه سوال دیگه :

مگه الان امام زمان ما با ما صحبت نمی کنه 

یه ذره توجه کنی میشنوی  که میفرمایند :

هل من ناصر ینصرنی 

 

 

 

۱ نظر
محمدرضا فضلعلی

چرا امام حسین تنها شد ؟؟؟؟؟ واقعا چرا؟؟؟4

بسم الله الرحمن الرحیم 

4. شبهه :

در زمان حضرات معصومین یکی از کار هایی که دشمنان و مخصوصا اموی ها مشغول ب اون بودند شبهه پراکنی بود در حدی که وقتی امیر المومنین علی علیه السلام رو گفتن که در محراب شهید کردند بعضی ها پرسیدند مگر علی نماز هم میخوانده (معاذ الله )؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وقتی پس از واقعه کربلا، امام سجاد - علیه السلام - را با همراهانش به صورت اسیر، وارد دمشق کردند، پیرمردی از اهالی شام نزدیک امام سجاد-علیه السلام - و همراهانش آمد و گفت: «حمد و سپاس خدای را که شما را کشت و شهرهای شما را از مردان شما آسوده کرد، و امیرمؤمنان (یزید) را برشما مسلط نمود.»
امام سجاد -علیه السلام -با آن پیرمرد که از مسلمانان ناآگاه بود، چنین مناظره کرد:
امام: ای پیرمرد آیا قرآن خوانده ای؟
پیرمرد:آری.
امام: آیا معنی این آیه را به خوبی فهمیده ای که خداوند می فرماید:«قل لااسئلکم علیه اجراً الا الموده فی القربی»
:«بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن خویشانم» (شوری، ۲۳).
پیرمرد:آری آیه را خوانده ام.
امام:خویشاوندان پیامبرصلی الله علیه و آله - دراین آیه ما هستیم. ای پیرمرد! آیا این آیه را خوانده ای که درسوره اسراء (آیه ۲۶) آمده است:
وات ذالقربی حقه:«و حق نزدیکان را بپرداز»
پیرمرد: آری خوانده ام
امام: خویشان و نزدیکان پیامبر صلی الله علیه و آله - دراین آیه، ما هستیم.
ای پیرمرد! آیا این آیه (۴۱ سوره انفال) را خوانده ای.
واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه وللرسول ولذی القربی...« و بدانید هرگونه غنیمتی به شما رسد، خمس آن برای خدا و برای پیامبر صلی الله وعلیه و آله - و برای خویشاوندان نزدیک و... است.»
پیرمرد: آری خوانده ام.
امام: خویشان پیامبر-صلی الله علیه وآله - دراین آیه، ما هستیم.
ای پیرمرد! آیا این آیه را خوانده ای:
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیراً:«خداوند فقط می خواهد، هرگونه پلیدی را از شما خاندان دورکند، و کاملاً شما را پاک سازد» (احزاب -۳۳)
پیرمرد:آری خوانده ام.
امام: ما هستیم آن خاندانی، که خداوند این آیه (آیه تطهیر) را درخصوص ما نازل کرد.
دراین هنگام پیرمرد، ساکت شد و حقیقت را دریافت و آثار پشیمانی از آن چه گفته بود در چهره اش آشکار شد، و پس از لحظه ای به امام سجاد -علیه السلام -گفت:«تو را به خدا آیا شما همانید که گفتی؟»
امام «سوگند به خدا، و به حق جدم رسول خدا- صلی الله علیه و آله - ما همان خاندان هستیم.»
پیرمرد: با شنیدن این جمله، منقلب شد و گریه کرد و دست به سوی آسمان بلند کرد و گفت:«خدایا ما از دشمنان جنی و انسی آل محمد بیزار هستیم» آن گاه درمحضر امام سجاد - علیه السلام - توبه کرد.
ماجرای توبه این پیرمرد، به گوش یزید رسید و یزید دستور اعدام او را داد ماموران یزید پیر راه یافته را به شهادت رساندند (سید بن طاوس ،لهوف )

 

در رابطه با کریم اهل بیت حضرت مجتبی  روحی فداه هم ،همچنین ماجرایی  نقل میشود 

این مطلب را هم شنیده ام   که معاویه ملعون برای کودکان  گوسفندی میخرید ووقتی آن را بزرگ میکرد   آن را میدزدید و می گفت علی دزدیده

 

زمانی در جامعه بازار شبهه ها گرم میشود که دین باوری در جامعه  کم شده باشد

 

 (مقداری از این مطالب از بیانات حضرت آیت الله سید میرهاشم حسینی در مدرسه علمیه فیلسوف الدوله 22/07/1395)

 

۰ نظر
محمدرضا فضلعلی

چرا امام حسین تنها شد ؟؟؟؟؟ واقعا چرا؟؟؟2

بسم الله الرحمن الرحیم 

2. داشتن مسیر اللهی:

یکی دیگر از این عوامل این بود که این بزرگواران با هر راهی هم نمیخوان به این اهداف برسن 

برای مثال معاویه لعنة الله علیه یکی رو با پول یکی رو با مقام یکی رو با ریا کاری و......جذب میکرد  واگر جذب نمیشدن اونها رو ترور میکرد مثل شهادت جناب مالک اما امیر المومنین علی علیه السلام هیچوقت چنین کارهایی نمیکردن اهل بیت علیهم السلام مردم رو با اختیار خودشون جذب میکردن چون اگر بااختیار نباشه رشدی صورت نمیگیره واهل بیت علیهم السلام دنبال رشد مردم اند.

 

 

۰ نظر
محمدرضا فضلعلی

چرا امام حسین تنها شد ؟؟؟؟؟ واقعا چرا؟؟؟1

بسم الله الرحمن الرحیم

آدم وقتی به تاریخ نگاه میکنه می بینه با این که اولیا الله همیشه بهترین مردم روزگار و زمانه خود بودند اون هم در همه جهات اما غالبا تنها بودند چه انبیا وچه اوصیا علیهم السلام ولی واقعا چرا این اتفاق می افتاد ؟؟؟

به بیان جند علت می پردازیم :

1. داشتن اهداف بزرگ :

اولین علت از عوامل تنهایی ولی خدا داشتن اهداف بلندهست ،در غالب جوامع وقتی میخوان در بین مردم یک حکومت رو تبیلغ کنن نوعا به مردم وعده های مادی میدن از قبیل امنیت ،مسکن ،خوراک و..... حتی اگر انسان های مُصلحی باشن واقعا

اما اولیای خدا مقامشون بسیار بالاتر از این هست که این چنین وعد هایی بدن،کلاس پایین ترینش وعده به زهد ، تقوی ،آزادی ،استقلال ،و از این قبیل وعده ها هست.

هرچند که ایشان از نظر مادی چنین توانایی هایی رو داشتند که جامعه رو به حد رفاه برسانند مثلا :

امیر المومنین علی علیه السلام در همون حکومت کمتر از پنج سالشون که غالبا با کارشکنی های بسیار وجنگ های فروان مواجه بود در کلماتشون  هست که میفرمایند (در اواخر حکومتشون) که یک نفر در قلمرو حکومت من نیست که سرگرسنه بر بالین بگذارد و سرپناه نداشته باشد(نقل به مضمون)یعنی ایشان در همون زمان اندک دو مشکل خوراک وپوشاک رو برطرف کرده بودن این یعنی قطعا اگر اولیا خدا حکومت رو به دست بگیرن این مشکلات رو حل میکنن اما درجه اونها بالاتر از این هست که با چنین وعده هایی روی کار بیان 

(استاد عالی فاطمیه سلام الله علیها)

 

 

 

 

۰ نظر
محمدرضا فضلعلی